سخنی دیگر

باسلام خدمت دوستان

اول از همه از محمد جواد عزیز بخاطر پست مفید پایینش سپاسگذاری میکنم....

میخوام در این پست باهم بحث کنیم!!!

الان گفته میشه که ازدواج در سنین پایین، بخاطر نبود شغل و مشغله و در آمد اصلا خوب نیست؟!

پس ما باید چیکار کنیم که نیاز عاطفی جوانان (از راه حلال) بر طرف بشه؟

دوست من!

جالبه...!

میتونم بگم که حدودا 90 درصد هم سن و سالان من عشق های بی سرانجام دارن!

البته عشق که نه......

شیفتگی!

عشق هیچ وقت بی سرانجام نمیشه!من موندم واقعا که چجوری باید جلوی این همه فشار روحی رو گرفت؟

فرستاده خدا(ص) فرمودند: «ما مِنْ شابٍّ تَزَوَّجَ فِى حَداثَةِ سِنِّهِ اِلَّا عَجَّ شَیْطانُهُ یا وَیْلَهُ یا وَیْلَهُ عَصِمَ مِنِّى ثُلُثَىْ دِینِهِ، فَلْیَتَّقِ اللَّهَ الْعَبْدُ فِى الثُّلْثِ الْباقِى؛ هیچ جوانى نیست که در ابتداى سنش ازدواج کند، مگر آنکه شیطانش فریاد برآورد: اى واى! اى واى! دو سوم دینش را از من حفظ کرد. بنابراین بنده باید براى حفظ یک سوم باقیمانده، تقواى خدا را در پیش گیرد.» نور/32 و 33

دوستان من...!_2

معلم سر کلاس درس در حال درس دادن بود که ناگهان صدای گوشی یکی از بچه بلند شد.....ناگهان رنگش سرخ شد. همه داشتن نگاش میکردن....سه چهاربار صدای زنگش اومد که البته برای اس ام اس بود.معلم گفت : پسرجان،هرچه سریعتر گوشیت رو بیار تا چک کنم

- نه آقا ببخشید

- آخه مدرسه مگه جای گوشی موبایل آوردنه؟

-آقا ببخشید کار داشتم

- باشه اما دفعه ی آخرت باشه.

- چشم

زنگ مدرسه خورد.همراه با اون پسر از مدرسه خارج شدیم.بهش گفتم: چرا گوشیت رو سایلنت نذاشتی؟

گفت:حواسم نبود از شانسم هم الان یادش افتاده اس ام اس بده

-کی؟

- بابا دیروز با فلانی رفتیم جلوی مدرسه دخترونه شمارمو به 11 نفر دادم واسه همون هی دارن اس ام اس میدن.

نمیدونستم  چی بگم

براستی...! چگونه باید جلوی این گناهها را گرفت؟

دوستان من...!

در مدرسه ی ما تمام دوستانم را شاد و سرحال میبینم! از خود میپرسم، تو چنین نیازی را داری...اما هم سن و سال هایت هم این نیاز را دارند!پس نباید توقع داشته باشی که فقط نیاز تو برطرف بشه!

اما مدتی بعد فهمیدم که تمامی دوستانم،یا دوستی از جنس مخالف دارند، یا با خودارضایی نیاز خودشونو رو برطرف میکنن!

اما چه فایده؟ در آن دنیا چه جوابی برای خدا دارند که بدهند؟! زیر هم رابطه نامشروع با جنس مخالف گناه هست و از آن بدتر خودارضایی گناهی کبیره! اما من نمیخواهم گناه کنم! آنهم گناه کبیره! یک سال خویشتن داری کردم اما احساس میکنم تا 10 سال دیگر نمیتوانم اینکار را انجام دهم!زیرا همین الان هم از خویشتن داری رنج میبرم و از لحاظ روحی  و جسمی در شرایط سختی بسر میبرم.براستی، چه راه حلی وجود دارد تا این رنج را از من دور کند؟

شما بگید!

سلام

سلام...

این وبلاگو زدم که حرف های ناگفته ای رو درمورد ازدواج بزنم.شاید خیلی ها فکر کنند که غیر منطقی دارم حرف میزنم.اما دوباره متوجه میشید که منطقی منطقی دارم حرف میزنم! خیلی دوست دارم که مخاطبان من پدران و مادران باشند! از اون طرف هم دوست دارم هم سن وسالای خودم هم به حرفام گوش بدن!البته بعنوان یه برادر

پس اگه کسی نمیحواد خودش به گناه بیفته و همچنین پدر مادرایی که نمیخوان بچشون به گناهای جنسی و رابطه ای بیفتن، حرفای دلمو گوش بدن و در آخر ببینن حرفم حقه یا نه

فعلا خدانگهدار تا پستی جدید

یا علی!