ازدواج در نوجوانی

حرفهای یک نوجوان درمورد ازدواج

ازدواج در نوجوانی

حرفهای یک نوجوان درمورد ازدواج

دوستان من...!

در مدرسه ی ما تمام دوستانم را شاد و سرحال میبینم! از خود میپرسم، تو چنین نیازی را داری...اما هم سن و سال هایت هم این نیاز را دارند!پس نباید توقع داشته باشی که فقط نیاز تو برطرف بشه!

اما مدتی بعد فهمیدم که تمامی دوستانم،یا دوستی از جنس مخالف دارند، یا با خودارضایی نیاز خودشونو رو برطرف میکنن!

اما چه فایده؟ در آن دنیا چه جوابی برای خدا دارند که بدهند؟! زیر هم رابطه نامشروع با جنس مخالف گناه هست و از آن بدتر خودارضایی گناهی کبیره! اما من نمیخواهم گناه کنم! آنهم گناه کبیره! یک سال خویشتن داری کردم اما احساس میکنم تا 10 سال دیگر نمیتوانم اینکار را انجام دهم!زیرا همین الان هم از خویشتن داری رنج میبرم و از لحاظ روحی  و جسمی در شرایط سختی بسر میبرم.براستی، چه راه حلی وجود دارد تا این رنج را از من دور کند؟

شما بگید!

نظرات 5 + ارسال نظر
افی گربه یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:42 ب.ظ

تنها راه پناه بردن به خدا و عاشق خدا شدن که کاره سختیو به نیت قلبی ه هر کسی بستگی داره

iman شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:22 ب.ظ

سلام دوست عزیز
این مشکل همه نوجونان تازه به بلوغ رسیده هست
همانطور که گفتی
بعضی با خود ارضایی بعضی با ارتباط نامشروع با همجنس خود تاسن جوانی بعضی هم بادرک حقیقی وجود خود به کنترل- این نیاز جسمانی- دست می زنند اما این عده کم هستند چون این درک کمی خارج از این محدوده سنی هست


پس امکان الودگی به گناهان فوق زیاد می باشد
اینجاست که معنی واقعی ایمان بروز می کند و در عمل به کمک نوجوان می اید که همانطور که گفتی در جامعه این چنینی همراه نشدن با هم سن و سال های خود بسیار سخت است
و من هم طعم این زندگی رو چشیدم ولی با توجه به شرایط محیطی دوران نوجوانی و اقتصادی جامعه ما الان که 29سالمه هنوز نتونستم ازدواج کنم و فکر نمی کنم تا 35 سالگی هم بتونم و من هم مستثنی نبوده ام و خیلی زیاد مرتکب گناهان فوق شده ام
فعلا

علی جمعه 19 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:36 ب.ظ

دوست عزیزم ! اسلام با زندگی لیبرالی قابل آمیزش نیست . یا باید یک سری سختی ها رو به جان بخری و به خدا توکل کنی و از خانوادت بخای تا هر چه زود تر به فکر ازدواجت باشند ، یا کلا همه چیز رو ببوسی بزاری کنار بری پی گناه . یا راه سوم . اینقدر صبر کنی تا شور و نشاط جوانیت از بین بره و وقتی به نیمه ی عمرت رسیدی تازه بخای ازدواج کنی در حالی که نصف عمرت رو با سختی مقابل گناه ایستادی . به نظر من راه اول بهتره . چون تو در هر حلت به نوعی سختی میکشی . فکر کنم ازدواج زود تر ارزششو داشته باشه . چون سختی رو باید در هر سه حالت تحمل کنی . پس به خدا اعتماد کن و زود تر ازدواج کن ولی در انتخابت عجله نکن.

مرتضی یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 12:06 ب.ظ

سلام علیکم.نمیدونم پیاممو میبینید یا نه(چون خیلی بعد آخرین پست پیام گذاشتم) اما درد دل نگذاشت که ننویسم
منم پس از این که یک سالی رو نتونستم با نفسم مبارزه کنم بالاخره تونستم جلوشو بگیرم و حدودا یک ساله که به قول شما خویشتن داری میکنم اما خیلی سخته.
خیلی میشه که دلم می گیره که نمیتونم ازدواج کنم و باید همش مراقب باشم سمت گناه نرم.
نمیتونم چون آبروم میره،خونوادم همراهم نیستن،کسی تو این سن تو فامیل ازدواج نکرده،موردی حاضر به ازدواج با چنین شخصی پیدا نمیشه و ...
دعا می کنم و دعا کنید که این مشکل ما نوجوونا حل شه
والسلام علیکم.

یه نوجون نیازمند به ازدواج سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 08:41 ق.ظ

منم این گناهارو مرتکب شدم راستش رو بخواین خودم هم دوس ندارم و بعضی وقتا حالم از خودم بهم میخوره اما فعلا چاره ای نیس اوضاع افتضاحه
مسیحی میبودی و رابطه مشکلی نداش گناهش خیلی کمتر بود اصلا گناه نبود .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد